قانون پراگنانز چیست؟ یک شکست کامل – Venngage
اگرچه اصول گشتالت چندین دهه است که طراحی مدرن را هدایت کرده است، یک اصل گشتالت وجود دارد که مشخص کردن آن بسیار دشوار است: قانون پراگنانز.
با این حال، درک چگونگی کاربرد پرگنانز در طراحی برای ایجاد تصاویری واضح و جذاب، از جمله ضروری است ارتباطات تجاری. همانطور که در یک لحظه خواهید دید، این اصل واقعاً برای طراحی خوب اساسی است. اما مطمئن باشید برای درک آن نیازی به طراح بودن ندارید.
بیایید قانون Pragnanz را بررسی کنیم، از کجا منشأ گرفته است و چگونه می توانید آن را هنگام ایجاد ارتباطات تجاری برای افزایش حفظ اطلاعات و تعامل مخاطبان به کار ببرید.
برای پرش به جلو کلیک کنید:
قانون پراگنانز چیست؟
روانشناس آلمانی، ماکس ورتایمر، مفهوم پراگنانز را در مقاله ای در سال 1923 در مورد نظریه گشتالت معرفی کرد. ورتهایمر در کنار کورت کوفکا و ولفگانگ کوهلر یکی از سه بنیانگذار این مکتب روانشناسی بود که با ادراک انسان سروکار داشت.
نظریه گشتالت زیربنای بسیاری از مدرن ها است اصول طراحی به دلیل توانایی آن در توضیح اینکه چرا انسان ها اطلاعات بصری را به روشی که انجام می دهند درک و پردازش می کنند. در طول نزدیک به 100 سال گذشته، بسیاری از مردم تلاش کرده اند تا قانون پراگنانز را توصیف کنند، اما تعاریف خاص همچنان مبهم است.
با گذشت زمان، پراگنانز به طور کلی به عنوان قانون سادگی شناخته شده است، که منعکس کننده این واقعیت است که ذهن انسان نظم را به هرج و مرج ترجیح می دهد. اگرچه این اشتباه نیست، اما تحقیقات اخیر در مورد کار ورتایمر نشان می دهد که ورتایمر به جای اینکه یک تکنیک خاص باشد، از این اصطلاح برای توانایی انسان در تشخیص گشتالت خوب را شرح دهد اصلا
با در نظر گرفتن این موضوع، منطقی است که پراگنانز به معنای واقعی کلمه به “توضیحات کوتاه” یا “صحیح” ترجمه شود، زیرا ممکن است نحوه پردازش اطلاعات توسط انسان را با دقت بیشتری توصیف کند – که معمولاً سریع و مختصر است. به همین دلیل است که بسیاری از طراحان از نظریه گشتالت برای هدایت کار خود استفاده می کنند.
طراحی گشتالت چیست؟
اصول گشتالت در اوایل قرن بیستم در اروپا ظهور کرد، زیرا روانشناسان در اتریش و آلمان به دنبال راهی بهتر برای درک ادراک و رفتار انسان بودند.
گشتالت در نتیجه این درک پدیدار شد که انسان ها اطلاعات را به عنوان یک کل پردازش می کنند نه هر عنصر جداگانه. عبارت «کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است» از مطالعه گشتالت گرفته شده است.
با توجه به اینکه این جنبش به دنبال درک ذهن انسان و نحوه پردازش اطلاعات بود، جای تعجب نیست که این اصول به سرعت به سمت طراحی، از جمله طراحی گرافیکی، تغییر یافت. هیچ ترجمه تحت اللفظی از آلمانی وجود ندارد، اما کلمه گشتالت با کلماتی مانند “فرم”، “الگو” و “شکل” بسیار مرتبط است.
طراحی گشتالت برگرفته از این نظریه است که انسان ها به طور طبیعی به دنبال ساده سازی و سازماندهی آنچه می بینند هستند. بنابراین طراحانی که از شیوههای گشتالت استفاده میکنند تلاش میکنند تا اطمینان حاصل کنند که کارشان به بیننده کمک میکند تا اطلاعات موجود را درک کرده و حفظ کند.
آیا پراگنانز یک اصل گشتالت است؟
Pragnanz به طور معمول به عنوان یکی از اصول اصلی گشتالت با وجود ویژگی های منحصر به فرد آن (که قبلاً بررسی کرده ایم) ذکر شده است. اغلب به آن قانون گشتالت خوب می گویند. در اینجا نگاهی به 10 می اندازیم اصول گشتالت در طراحی بصری:
- ریفیکاسیون: چگونه ذهن اطلاعات بصری بیشتری را نسبت به آنچه که به معنای واقعی کلمه می بیند درک می کند.
- چندثباتی: چگونه ذهن تمایل دارد بین تجربیات ادراکی با ورودی های مبهم جابه جا شود.
- تغییر ناپذیری: چگونه ذهن اشیاء خاص را مستقل از عوامل دیگر مانند چرخش، مقیاس یا اعوجاج تشخیص می دهد.
- پرگنانز: چگونه ذهن انسان تجربیاتی را ترجیح می دهد که ساده و منظم باشند و پیچیدگی را ساده کنند.
- نزدیکی: چگونه ذهن اشیاء نزدیک به یکدیگر را به عنوان یک گروه مرتبط به جای افراد مستقل درک می کند.
- بسته: چگونه ذهن یک شی ناقص را به عنوان یک شیء کامل درک می کند.
- شباهت: چگونه ذهن اشیاء را مرتبط با یکدیگر درک می کند، در صورتی که دارای ویژگی های مشترک باشند، مانند شکل، رنگ یا الگو.
- تداوم: ذهن چگونه مسیری را دنبال می کند که تحت اللفظی یا ضمنی اشیایی است که می بیند.
- تقارن: چگونه ذهن عناصر متقارن را به هم متصل می کند، حتی اگر اینطور نباشد.
- تجربه گذشته: چگونه ذهن بر اساس تجربیات گذشته مفروضاتی ایجاد می کند.
قانون پراگنانز می گوید انسان ها تجربه و محرک هایی را ترجیح می دهند که ساده و منظم باشند. علاوه بر این، وقتی با پیچیدگی مواجه می شویم، مغز ما به طور طبیعی آنچه را که درک می کنیم ساده می کند. این بدان معناست که برای نظم بخشیدن به هرج و مرج، کارهایی مانند جستجوی اشکال در ابرهای در حال عبور انجام می دهیم.
اما همچنین به این معنی است که ما در اشیایی که می بینیم، معنی را استنباط می کنیم و ارتباط ایجاد می کنیم. تصویر حلقه های معروف المپیک نمونه خوبی برای این موضوع است. به معنای واقعی کلمه، آنها به سادگی ترکیبی از نیم دایره ها و اشکال ناقص هستند، اما مغز ما به طور طبیعی آنها را به عنوان حلقه های به هم پیوسته درک می کند که نشان دهنده روح رقابت دوستانه است.
چگونه قانون Pragnanz را در ارتباطات تجاری اعمال می کنید؟
وقتی صحبت از اعمال قانون پراگنانز در ارتباطات تجاری می شود، ساده ترین راه (هر چند نه لزوماً صحیح) این است که هر کاری را که انجام می دهید، بیش از حد ساده کنید.
اما، البته، این محدودیتهای زیادی را در میزان و نوع اطلاعاتی که میتوانید در گزارشها، اینفوگرافیکها، ارائهها و موارد دیگر اضافه کنید، ایجاد میکند.
بنابراین به جای آن، در اینجا چند نکته قابل اجرا برای اعمال قانون Pragnanz در ارتباطات تجاری شما وجود دارد:
یک سلسله مراتب بصری واضح ایجاد کنید
با استفاده از تغییرات اندازه، رنگ، تراز، شکل، الگوها و فاصله، مطمئن شوید که چشم به طور طبیعی به سمت مهمترین عنصر در هر صفحه یا فریم کار شما کشیده می شود. همچنین باید مطمئن شوید که عناصر را به گونهای مرتب کردهاید که ترتیب مصرف اطلاعات را مشخص کند.
اینو بگیر اینفوگرافیک، مثلا. با تقریبا 50 قطعه اطلاعات جداگانه و یک پالت رنگی پر جنب و جوش، به راحتی می توان تصور کرد که این اینفوگرافیک برای خواننده غیر دوستانه باشد.اما با اطمینان از اینکه عنوان بزرگترین عنصر در صفحه است و از آنجا کار می کند، طراح یک تصویر واضح ایجاد می کند سلسله مراتب بصری و به دست می آورد تعادل و سادگی، طبق قانون پراگنانز.
رنگ ها را با دقت انتخاب کنید
در دنیای ارتباطات تجاری بصری، انتخاب رنگ شما ممکن است برای شما انجام شود، زیرا احتمالاً محدود به استفاده از تأیید شده خواهید بود. رنگ های برند. اما زمانی که میتوانید رنگهای خود را انتخاب کنید، موارد زیر را در نظر بگیرید تا مطمئن شوید که از گشتالت خوب استفاده میکنید:
- رنگ های متضاد باعث جلب توجه می شوند
- رنگ های مشابه تمایل به ایجاد گروه دارند
در اینجا یک نمونه از یک طراحی اینفوگرافیک که از رنگ های متضاد برای نشان دادن و تأکید بر هر نوک استفاده می کند، در حالی که رنگ های مشابه ظریف بخش هایی را در سراسر ترکیب ایجاد می کنند:
با طبیعت انسان نجنگید
در غرب از چپ به راست و از بالا به پایین می خوانیم. در حالی که ممکن است موقعیتهایی وجود داشته باشد که بتوانید آن قالب را شکست دهید (اینفوگرافیک چرخ رنگی که قبلاً به آن نگاه کردیم این کار را به خوبی انجام داد!)، معمولاً بهتر است مهمترین اطلاعات را در بالای صفحه، اسلاید یا فریم قرار دهید.
Eاین گزارش هزینه ماهانه را در نظر بگیرید. از عنوان تا جریان اطلاعات، مهمترین عناصر دارای رنگهای بزرگ و متضاد هستند تا از متمایز شدن آنها اطمینان حاصل شود.
این امر به ویژه هنگام استفاده از قانون Pragnanz برای ایجاد ارتباطات تجاری که بر داده ها متکی هستند، اهمیت دارد. اعداد بیش از حد می توانند به راحتی بر مخاطبان شما غلبه کنند، بنابراین ساده کردن کار بسیار مهم است.
تعادل بیاور
تقارن یکی از 10 اصل اصلی گشتالت است، اما این بدان معنا نیست که همه چیز باید به یک اندازه یا در تعادل کامل باشد. قانون پراگنانز معتقد است که مردم سادگی و نظم را ترجیح می دهند – نه اینکه بخواهند خسته شوند! بنابراین، اعمال تغییرات ظریف برای اشاره به حرکت نیز می تواند نیاز به گشتالت خوب را برآورده کند.
برای مثال، این اینفوگرافیک ساده، نه با شبیهسازی همه چیز، بلکه با استفاده از تکنیکی متناوب که در آن چشم از یک طرف به سمت دیگر حرکت میکند، به تعادل میرسد. نتیجه ترکیبی است که به طور طبیعی دلپذیر و از نظر بصری جذاب است.
سوالات متداول قانون پراگنانز
قانون پراگنانز را چه کسی وضع کرد؟
روانشناس آلمانی ماکس ورتایمر اولین کسی بود که مفهوم پراگنانز را در مقاله ای مهم در سال 1923 در مورد نظریه گشتالت معرفی کرد. پراگنانز بیشتر به “توضیحات کوتاه” یا “صحیح” ترجمه می شود. بهتر است این را به عنوان ویژگی نحوه درک مغز انسان از اطلاعات، ترجیح دادن نظم به هرج و مرج درک کنیم.
در نظریه گشتالت مدرن، پراگنانز قانون گشتالت خوب نیز نامیده می شود. و در نوشته ورتهایمر، او قصد داشت پرگنانز اصطلاحی باشد که توانایی مغز انسان را برای تشخیص گشتالت خوب توصیف می کند.
اگر ارتباطات تجاری شما ساده و واضح باشد، به احتمال زیاد از قانون Pragnanz پیروی می کنند
این که آیا شما ایجاد اینفوگرافیک برای مخاطبان داخلی یا خارجی، ساختمان ارائه ها و عرشه اسلاید برای تیم فروش یا مونتاژ سالانه گزارشتئوری های گشتالت – مانند قانون پراگنانز – در هر نوع ارتباط تجاری درست در خانه هستند.
پراگنانز و سایر اصول گشتالت از آنجایی که تنها تمرکز آنها درک و توجه به ادراکات انسانی است، به شما کمک می کند تا از ارتباطات تجاری خود حداکثر استفاده را ببرید و اطمینان حاصل کنید که مخاطبان شما آنچه را که می گویید می فهمند و درک می کنند.
ونگیج قالب های حرفه ای طراحی شده اونجا هم میتونی کمکت کنی (و به عنوان یک متخصص طراحی اطلاعات، می توانم تأیید کنم: آنها مورد تایید گشتالت هستند!)